ایران چگونه کار می‌کند؟

جریان پولی + کنترل = خدا. اگر به آن اعتقادی ندارید خون شما برای آن قربانی خواهد شد.

این نوشته در ابتدا در ۳۰ می ۲۰۲۲ (۹ خرداد ۱۴۰۱) به انگلیسی نوشته شده است: https://telegra.ph/How-Iran-Works-05-30

The future is already here – it’s just not evenly distributed.

William Gibson

جریان پولی

مطمئن نیستم که آن را از کجا یاد گرفتند ولی متدی که استفاده می‌کنند به خوبی طراحی شده و همین باعث می‌شود که بیشتر مطمئن باشم کار خودشان نیست.

جریان پولی به معنی داشتن پول نیست، جریان پولی به مالکیت پول و کنترل مجاری پولی اشاره می‌کند. حکومت «اسلامی» نه تنها به جریان پولی، بلکه زالووار به داشتن و پاسگاری حجم زیادی از پول بین ارکان خودش هم علاقه‌مند است.

منابع طبیعی

ایران از نظر منابع طبیعی بسیار غنی است. به طوری که اگر بتونید آن‌ها را به بازارهای جهانی برسانید عملا پول بادآورده است. اعداد برای یک «پول بادآورده» بسیار بزرگ هستند. با هم ببینیم که این پول‌ها چطور خرج میشوند:

یارانه نقدی

تا امسال (۱۴۰۱) چند میلیون ایرانی (نه همه مردم، تنها بخشی از مردم که حکومت تصمیم می‌گیرد) ماهیانه یارانه نقدی معادل حدود ۱.۸ دلار دریافت می‌کردند (میانگین حدود ۲ سال اخیر). اگر فرض کنیم که ۸۰ میلیون ایرانی این یارانه را دریافت می‌کردند (چون بخشی یارانه بیشتری دریافت می‌کردند)، حکومت ماهیانه حدود ۱۴۴ میلیون دلار برای این یارانه هزینه می‌کرد که جوکی تلخ محسوب می‌شود.

یارانه قاچاچ

ارکان حکومت با دریافت یارانه واردات، بخش بزرگی از قاچاق را انجام می‌دهد و به نام کالای وارداتی به شما می‌فروشد و عملا دست در جیب شما می‌کنند. این کار بدون توان نظامی سپاه ممکن نیست. از این طریق شما را فقیرتر می‌کنند. هدف داشتن مردمی برای بردگی ارزان است.

پروژه‌های ساخت و ساز

سپاه همچنین زیرمجموعه‌هایی برای انجام فعالیت‌های ساخت و ساز دارد (که خیلی از آن‌ها فاجعه زیست محیطی محسوب می‌شوند) که بخش قابل توجه‌ای از این پول‌ها را می‌بلعد.

می‌دانم که تمامی پول‌ها مستقیما به جیب حکومت نمی‌رود، اما مابقی از اهمیت زیادی برخوردار نیست، در نهایت آنها اجازه می‌دهند که یک جرعه آب و تکه نانی بخورید تا بتوانید برای کار و زندگی‌تان باز هم بدووید.

via GIPHY

حتی پول هنگفت هم جان شما را نجات نمی‌دهد تا اینکه از «خدا» پیروی کنید، در غیر این صورت شما «سلطان فولان و بهمان» می‌شوید و طناب دار در انتظار شماست.

چه کسی گردش دلار را دستوری کنترل می‌کند؟ حکومت. حقوق شما به ریال است. پول شما کجاست، بانک؟ چه کسی آن را دستوری کنترل می‌کند؟ به همین راحتی.

جنگ

دفاع از اسد (با ویرانی زندگی مردم) بهانه بسیار خوبی برای آنها بود تا دلارهای زیادی از منابع مردمی را تصاحب و برای جنگ یا خودشان خرج/ذخیره کنند.

پول در مقابل کمک به حکومت

اگر نمی‌توانید کار پیدا کنید، حکومت همواره یک راه نهایی برای شما قرار داده: کمک به حکومت برای سرکوب و آدمفروشی. شاید پول چندانی نسیبتان نشود، اما اگر اصرار کنید و خودتان را به خدا اثبات کنید، می‌توانید. حتی ممکن است رئیس مجلس شوید! مهم نیست که مهارت خاصی دارید یا نه، می‌توانید اطلاعات جمع‌آوری و ارائه کنید یا کسی را بکشید. راه مشابه دیگر این است که برای کسی که قبلا خودش را اثبات کرده کار کنید و باقی مانده غذای او را بخورید. در این صورت حتی حتی عذاب وجدان کمتری هم خواهید داشت، چیزی شبیه سگ یک شکارچی.

اگر علاقه‌مند باشید با صرف کمی وقت می‌توانید ردپای جریان‌های پولی را در آغاز «انقلاب اسلامی» هم رصد کنید.

کنترل

نیاز نیست که واقعا به خدا باور داشته باشید، کافی است که طوری عمل کنید که گویی باور دارید. حکومت اسلامی تمایل زیادی ندارد که شما را بکشد چرا که در نهایت به تعدادی از شما برای نیروی بردگی نیاز دارد (بیشتر بهتر)، بالاخره باید کسی باشد که حاضر باشد جانش را برای خدا به خطر بیاندازد، از این رو آنها راه‌هایی برای پیشگیری از این مسئله تدارک دیده‌اند:

۱. مشغول کردن حداکثری شما با ساده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین مسائل

البته آنها کوته‌بین نیستند و راه‌های دیگری را هم در نظر گرفته‌اند:

‌۲. شستشوی مغزی

از دوران ابتدایی مدرسه، اخبار روزانه، با هزاران حساب بات، فاکتوری و انسان‌های چشم و گوش بسته دنباله رو در شبکه‌های اجتماعی، به شما و بچه‌هایتان دروغ می‌گویند، گس‌لایت می‌کنند و شستشوی مغزی می‌دهند. تا شما را از آنچه که هستید به بمبی تبدیل کنند تا جایی که خدا از شما می‌خواهد منفجر شوید.

حکومت حتی چند عروسک خیمه‌شب‌بازی را در جامعه رها می‌کند. این عروسک‌ها حتی لزوما به ساپورت مالی یا دیکته نیاز ندارند تا نقش شستشوگر مغزی را بازی کنند یا مردم را حداکثری سرگرم نگاه دارند. زمان‌هایی هم حتی آن‌ها را به عنوان قهرمان یا «دانشمند» به خورد ملت می‌دهند. دیوانه‌هایی همچون حسن عباسی و کوتوله‌هایی نظیر رائفی‌‌پور از این گروه هستند.

۳. پیداکردن کسانی که در مقابل خدا هستند

این راه حل حکومت با خود ریسک‌هایی برایش به همراه دارد، اما در عین حال موثر است: هر از گاهی آنها یک بحران ایجاد می‌کنند، یا از دل یک رویداد/تظاهرات یک بحران ایجاد می‌کنند. در این سناریو، آنها تنها نیاز داردند تا کسانی را که در مقابل خدا قرار گرفته‌اند یا نزدیک به رویارویی با خدا هستند را پیدا کنند و تبخیرشان کنند. چگونه این موثر است؟ چون خدا برای آنها به خوبی کار می‌کند و مردم را از قبل دسته‌بندی کرده:

الف) کسانی توسط راه حل‌های ۱ و ۲ کنترل شده‌اند

ب) کسانی که (مستقیم/غیر مستقیم) با حکومت همکاری می‌کنند (کسانی هم صرفا برای پول همکاری می‌کنند)

پ) کسانی که در زندان یا در قبر هستند

ت) کسانی که در حال دویدن برای زنده‌ماندن هستند

ث) کسانی که در نبود امید، بی عمل هستند یا در حال نبرد با افسردگی

چرا این راهکار پر ریسک‌تر از راه‌های دیگر است؟ چه اتفاقی می‌افتد اگه بخش‌هایی از این ۵ گروه بتوانند به مردم در خیابان ملحق شوند؟ البته برای این حالت هم دو راهکار پیش روی آنهاست:

۴. همه را بکشند

آنها از سرنوشت شاه یاد گرفته‌اند که مدارا با مردم در خیابان پایان کار آنها خواهد بود، بنابراین وقتی که اسلحه، کانادا (متن انگلیسی این نوشته چندین ماه قبل از حرکت‌های جدید کانادا نوشته شده بود)، ترکیه و ویزا دارند، برای آنها بازی همه یا هیچ است. آنها آنقدر می‌کشند تا زمانی که مطمئن شوند که سیستم سمی‌شان (خدا) ادامه پیدا می‌کند. اما کشتار، توجه جهانی را به خود جلب می‌کند، بنابراین:

۵. داشتن کیل‌سوئیچ و کنترل بر اینترنت

آنها در حال حاضر هم برای اینترنت ایران کیل‌سوئچ دارند و در حال پیگیری برای کنترل کامل گردش اطلاعات در داخل ایران هستند.

مهم نیست که حتی فرزند خود آنها باشید، باید به خدا تعظیم کنید.

۶. «قانونی‌سازی» بخشی از کشتارها

دلیل واقعی اینکه آنها یک حکومت «اسلامی» هستند و عاشق آن هستند. آنها نمی‌توانن‌د همیشه بکشند و فقط بگویند که «آنها مخل امنیت ملی بودند». یکی از بهترین راه‌ها (خصوصا بازداشت شده‌ها) کشتار به اسم الله است و دیگران (جامعه جهانی) هم باید به دین آنها «احترام» بگذارند. جوک دو کلمه‌ای امروز: حقوق بشر.

۷. ساخت فایل‌ها و اسناد جعلی

با بکارگیری وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها برای کارهایی که معترضین هرگز انجام نداده‌اند و یا حتی هرگز اتفاق نیوفتاده اعتراف اجباری می‌گیرند. این اتفاق بارها و بارها افتاده است و گرچه توسط هر عقل سلیمی باورپذیر نیستند، حومت بسیاری را به این روش به قتل می‌رساند.

چرا کسی از جامعه بین‌الملل مداخله نمی‌کند؟

(این بخش از نوشته مشخصا میزان نا امیدی‌ام از حمایت‌های جهانی را در چند ماه قبل بازتاب می‌دهد)

مداخله (حتی سیاسی) خیلی هم آسان نیست، از طرفی حکومت ملاها یکی از بهترین اتفاقاتی است که هم برای غرب و هم برای شرق در برابر ایران افتاد. ملاها آسان‌ترین، بی‌عمل‌ترین، بی‌عقل‌ترین‌های ایران بودند. آنها هر کاری می‌کنند تا در قدرت بمانند، هر کاری. خرید اسلحه از اسرائیل، گفتگوی مخفیانه با غرب در حالی که در نماز جمعه شعار «مرگ بر امریکا» سر می‌دهند، و توافق با غرب بدون هیچ ضمانتی. برای نزدیک شدن به شرق تلاش می‌کنند به این امید که چین در آین ه قدرت اول و آقای دنیا شود، غافل از اینکه خودشان دستمال چرکی برای چین هم نیستند.

آنها جلوی شرق و غرب لخت خم خواهند شد تا در قدرت باقی بمانند. به گونه‌ای شبیه روابط بین ایران و انگلیس در قرن گذشته است، اما با طرفین بیشتر.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *