در سالهای اخیر با رشد تورم و افت ارزش پول ملی مشکلات زیربنایی اقتصاد ایران بیش از پیش نمود پیدا کرده تا جایی که توده جامعه دست از پیشرفت اقتصادی شسته و بسیاری تنها به فکر حفظ ارزش سرمایه خود هستند. در حال حاضر کارشناسهای مستقل، میزان تورم سالیانه ایران را حدود ۱۲۲٪ تخمین میزنند.
هر دوی این عوامل ورود به عرصههای اقتصادی مختلف را بیش از پیش دشوار کرده تا جایی که برای بخشی از جامعه فعالیت در بازارهایی غیر از ارز و بورس بسیار سخت (اگر نه غیر ممکن) شده است. در این میان تاثیر همهگیری کرونا نیز مزید بر علت شد.
این مسئله، حجم بسیار زیادی از سرمایه را در چند سال اخیر به سمت بازار بورس روانه کرد که نتیجه آن حباب فعلی بورس است. تا حدی که حتی برخی از شرکتهای غوطهور در بدهی نیز با رشد ارزش سهام همراه بودهاند.
تهران
با وجود جاری شدن سیل نقدنگی به سمت بورس تهران، همانطور که در مطلب «بورس تهران، منطبق شده با تورم» تشریح شد، سرمایهگذاران در این بازار کماکان از میزان تورم جا ماندهاند و ارزش سرمایه آنها حفظ نشده (به صورت جمعی).
بورس در حال حاضر برای حکومت اهمیت به سزای دارد، زیرا عملا تنها جایی است که میتواند آن را در حال پیشرفت نشان دهد ولی فراموش نکنیم که:
بورس نماینده وضعیت اقتصادی نیست
رشد ارزش شاخص بورس لزوما نشانه مثبتی نیست و در مورد ما شاید نشانه کورسو امیدهای اقتصادی باقی مانده است.
کاراکاس
رشد بازارهای سرمایه در شرایط اقتصادی نامناسب مختص ایران نیست. به طور نمونه زیمباوه و ونزوئلا هم با آن روبرو هستند.
این شباهت در تغییر جریان پول (money flow) و برخی از مشکلات زیربنایی مشترک، این سوال را به وجود میآورد که آیا ابر تورم از آنچه که فکر میکنیم به ما نزدیکتر است؟
محرکهای اقتصادی، توده مردم را به سمت رفتار قابل پیشبینی و در نبود آنها، به سمت غیر قابل پیشبینی هدایت میکند.